
تخلص: طبا
متولد 1336 مهریز
محل سکونت: یزد
دارای مدرک کارشناسی
از اوست:
پرواز شب
مرغ امید دلم امشب دوباره پر گرفت
بال بگشود و ره نورانی اختر گرفت
نیم شب در آسمانها این دلم پرواز کرد
تا ثریا رفت و با جمع ملائک پر گرفت
رفت تا جایی که دنیایی ز نور و عشق بود
دل در آن حالت مگر لطف خدا را برگرفت
ساقیا امشب خُمارم، دِه به من پیمانهای
باید از لطف خدا مستی خود از سر گرفت
من نمیدانم چه رمزی باشد اندر نیم شب
آنقدر دانم که باید حاجت از داور گرفت
ای بنازم چشم عاشق را که از خواب گران
دادِ بیداری دوباره از دو چشم تر گرفت
ای خوش آن دردی که با ذکر و دعا درمان شود
با دعا مرغدلم امشب ره باور گرفت
چشم امید《طبا》هر شب به درگاه خداست
زین سبب حالم ز لطفش حالتِ دیگر گرفت
ساقی بیا
ساقیا امشب دل اهل غمدیدهام راشادکن
یک نظر بنما به من دل را ز غم آزاد کن
جام می ده تا بنوشم بگسلد غم از دلم
ای دل شیدای من امشب رغم فریاد کن
من به درگاهت خدایا سوز دل آوردهام
مجمر دل آتشین است آتشش بر باد کن
بر در میخانه امشب سوختم ساقی بیا
این خرابآباد دل را از ازل بنیادکن
یارب امشب من خرابم مست روی دلبرم
امشب این ویرانسرا را لحظهای آباد کن
گوشه میخانه مارا جنت الماوا بُوَد
بر سر سجادهات ساقی مرا هم یاد کن
ترک مستی خام میسازد طبا را ساقیا
رنجهای ده برقدومت از غلامت یاد کن