گفتگو با غلامعباس جانشکر


غلامعباس جانشکر متولد ۱۳۳۶ معلم بازنشسته وازشاعران پیشکسوت شهرستان خاتم است که تألیفات زیادی درزمینهٔ فرهنگ و هنر این شهرستان دارد، معلم و شاعری که روزگار بازنشستگی را با کشاورزی سپری می‌کند. در نخستین گفتگو با شاعران شهرستان خاتم به سراغ او رفتیم تا بیشتر بشناسیمش. با ما همراه باشید.

مصاحبه : فهیمه تقدیری

لطفاً با ادبیات زیبایتان باب سخن را بگشایید تا سؤالات را مطرح نماییم.

عرض ادب خدمت شما و خوانندگان فانوس کویر و تشکر می‌کنم از لطفتان

۱.جناب جانشکراولین شعرتان را کی سرودید؟
خوب به خاطر دارم اولین شعری که نوشتم در هجده سالگی در کلاس درس بود
با این عنوان که:
صبح شنبه است که دانش آید
مرد بادانش و بینش آید
خطاب به آقای دانش معلم علوم اجتماعی . بقیهٔ شعر رو به خاطر اینکه اسم افراد داخلش هست و شاید دوست نداشته باشند بیان نمی‌کنم.

۲. بزرگترین افتخار شما در زمینه ادبیات چیست؟
بزرگترین افتخارم این است که مرتب از دیارم شهر هرات و شهرستان ”هرات و مروست” می‌نویسم.

۳. روشنی اشعارتان را وامدار چه کسانی هستید، آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه می‌کنید و در سرودن تحت تأثیر کدام شاعر هستید؟
اگر شما و عزیزان روشنی در نوشته‌های اینجانب حس می‌کنید نظر لطفتان هست و بنده هنوز خودم را آموزنده و دانش‌آموز میدانم در مکتب شعر، امیدوارم بتوانم هرچه بیشتر بیاموزم. بنده بیشتر در نوشته‌هایم پیرو مکتب استاد باستانی پاریزی هستم و سعی می‌کنم ساده و روان و بی‌ پیرایه و از دل برخاسته بنویسم.

۴. درزمینه ی کتاب چه آثاری از شما منتشرشده است؟
دو جلد کتاب از بنده چاپ‌ شده یکی “خاتم عروس پرده‌نشین” که بیشتر ویژگی‌های شهرستان ”هرات و مروست” به‌ ویژه هرات را درآن ذکر کردم
و کتاب دوم ” نای نی از لای شاخ نارون” مثنوی روستا و دوبیتی‌های اینجانب است.
نزدیک به ۵۰۰۰ بیت شعر دیگر دارم که هنوز امکان چاپ و یا وقت چاپش فرانرسیده که ان شاءالله در وقت مقتضی چاپ خواهد شد.

۵. تعریف شما از شعر چیست؟

بنده هر وقت صحبت از شعر و یا فکر شعر به نظرم میرسد شرشر آب، نغمهٔ مرغ و سیب سرخ در ذهنم تداعی می‌شود.

۶. بیشتر در چه سبکی شعر می‌سرائید؟
بیشتر دوست دارم واقع‌گرا باشم و معمولا واقعیت‌های ملموس جامعه را می‌نویسم و اگر نقدی داشته باشم و یا اگر که تبلیغ و تعریف باشد با زبان شعر بیان می‌کنم.

۷. نظر شما در مورد غزل و عمر غزل چیست؟
راجع به عمر غزل باید اساتید نظر بدهند، بنده خودم را در حدی نمیدانم که در این موردنظر بدهم ولی بنده در زمان حال غزل‌هایی که محتوای اجتماعی نداشته باشند را نمی‌پسندم.

۸. دغدغه شما در مورد جایگاه شعر چیست؟
یک وقتی بنده یه نوشته‌ای داشتم در سبک سهراب و گفتم: میوه‌ها بوی غزل می‌گیرند و خریدار ندارند افسوس…
و حالا معتقدم که شعر متأسفانه جایگاه خودش را در جامعه ازدست‌ داده به علت تعدد رسانه‌ها والان در جایگاه واقعی خودش نیست.

۹. اگر قرار باشد خودتان و اشعارتان را نقد کنید، چه نقدی بر خودتان و چه نقدی بر اشعارتان دارید؟
بزرگ‌ترین نقدی که به خودم دارم این‌که دیر به خودباوری رسیدم والان افسوس می‌خورم. بسیاری از ابیات این‌جانب از دل برخاسته است و خودم وقتی می‌خوانم لذت می‌برم و بسیاری از آن‌ها هم حیف کاغذ و خودم معتقدم که کاغذ را حرام کرده ام.

۱۰. شعر دیروز یا امروز؟
بنده پیرو سبک سعدی هستم، نه‌تنها پیرو سبک سعدی بلکه سعدی را بسیار بسیار دوست دارم و الگوی زندگی خودم قرار می‌دهم و هر وقت اشعار سعدی را می‌خوانم واقعاً شاد می‌شوم. البته شعر بزرگان دیگر را هم می‌خوانم ولی بیشتر با سعدی دمخور هستم.

۱۱. شاعر موردعلاقه شما کیست؟
البته که سعدی

۱۲. شاعر خوب کیست؟
شاعر خوب کسی است که حداقل بتواند جامعهٔ خودش را خوب بشناسد واگرچیزی می‌نویسد برای روز جامعه باشد.
یک روز سعدی گونه، یک روز میرزاده عشقی،
یک روز عارف قزوینی و یک روز منتقدینی که اشعاری می‌نویسند که دردی از جامعه را دوا کند.
۱۳. یک نکته ادبی:
بنده چون ادبیات کلاسیک نخوانده ام هر نکته‌ای که بگویم شاید از نظر ادبیات درست نباشد پس بنابراین سعی می‌کنم که بیاموزم.

۱۴. نصیحت شما به شاعران جوان چیست؟
سعی کنند هرچه بیشتر بنویسند، بنویسند و بنویسند، در چاپ اشعارشان عجله نکنند که بعداً پشیمان نشوند.

۱۵. بنظر شما شعر جوششی است یا کوششی؟
در حقیقت یک جوشش و لطف الهی است که با کوشش خود شاعر به بلوغ می‌رسد. پس هم جوششی است و هم کوششی، شعر با جوشش پدید می‌آید و با کوشش به کمال می‌رسد.

۱۶. بنظر شما شعر در اختیار شاعر است یا شاعر در اختیار شعر؟
در ابتدا ممکن است که شاعر در اختیار شعر باشد اما کم‌ کم شعر هست که در اختیار شاعر قرار می‌گیرد برای بیان احساس یا عقیده یا انتقاد یا تشویق و تبلیغ خود از یک موضوع.

۱۷. شعر در زندگی شما چه نقشی دارد؟
بنده با شناختی که از شعر و شاعری پیدا کردم زندگی شاعرانه و ساده و به‌ دور از دغدغه مندی ،حرص و طمع و این‌جور چیزها دارم و راحت زندگی می‌کنم.

۱۸. بزرگترین حسرت شاعریتان؟
بزرگترین حسرت شاعری من این است که این امکان پیدا نشده که در کنار بزرگان شعر در محافل شعری شرکت کنم و از وجود آن‌ها بهره ببرم و در بنای نوشته‌های خودم کوشش کنم.

۱۹. اگر روزی طبع شعریتان را ازدست بدهید چه می‌کنید؟
اگر روزی خدا خواست این لطفی که به من فرموده را از من پس بگیرد حتماً به‌ صورت نثر به نوشتن ادامه می‌دهم.

۲۰. نظر شما درباره جشنواره‌های شعر استانی و کشوری چیست؟
در مورد جشنواره‌ها نظر خاصی ندارم ولی می‌شد که با جشنواره‌ها در رشد و اعتلای فرهنگ و هنر جامعه بیشتر کوشش کرد که متأسفانه این جایزه محوری و بعضی تنگ‌نظری‌ها و خودی و غیرخودی‌هایی که می‌شود مشکل ایجاد می‌کند.

۲۱. چه مشکلاتی در شعر خاتم هست. سخن شما با متولیان فرهنگی استان چیست؟
مشکل جامعهٔ فرهنگ و هنر شهرستان هرات و مروست بخصوص شهر هرات این است که متأسفانه بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب هنوز ما یک جایگاه فرهنگی “مکانی” که بتوانند هنرمندان و اهل‌قلم دورهم جمع شوند و حداقل یک بعد از ظهری را باهم سر کنند نداریم و اگر این مکان بود حتی در زمان فاصله‌گذاری اجتماعی هم می‌شد از فضای سرباز آن استفاده کرد و جلسات این‌طور به تعطیلی کشیده نشود.

در پایان یکی از شعرهایتان را برایمان بخوانید:

جوانه سرزده بر شاخهٔ امید بیا
کلاغ یاس از این مزرعه پرید بیا

نترس ای گل ما از نفیر طوفان‌ها
نسیم مهر به باغات ده وزید بیا

صبا رساند خبر پرده‌دار عالم غیب
دعای مردم درمانده را شنید بیا

به میهمانی چشمان مانده بر راهم
که غیر خار فراق تو را نچید بیا

ازآنچه بر سر این قوم ساده می‌آید
هزار مرتبه جان بر لبم رسید بیا

شکوفه دادن سرها نجات جامعه است
ز طول فصل زمستان دلم تپید بیا

به اشتراک بگذارید:

اشتراک گذاری در facebook
Share on Facebook
اشتراک گذاری در twitter
Share on Twitter
اشتراک گذاری در linkedin
Share on Linkdin
اشتراک گذاری در pinterest
Share on Pinterest

نظر شما چیست ؟