سودابه مهیجی نصرآبادی
متولد اردیبهشت ۱۳۶۴ تهران ( اصالت یزدی ) شاعر ،مترجم ، نویسنده ،دارای مدرک تحصیلی نرم افزار، دانشجوی ادبیات فارسی با کسب بیش از سی رتبه از جشنواره های مطرح ادبی کشور
بهتر است برای آشنا شدن با او پای صحبتهای خودش بنشینیم و گفتگویی را که با او انجام دادهایم، بخوانیم
سودابه مهیجی اصالت یزدی دارد برای خوانندگان فانوس کویر که شمارا نمیشناسند خودتان را بیشتر معرفی کنید؟
به نظرم همهی حرف همین است سودابه مهیجی هستم!
متولد تهران. پدر و مادرم اصالتاً اهل یزدند
شاعره خوبمان از خودش و افتخاراتش میگوید؟
مهندسی نرمافزار خواندهام و بعد هم ادبیات فارسی را تا کارشناسی ارشد دنبال کردم.
از بیستسالگی شعر را بهطورجدی شروع کردم. اگرچه پیش از آن نیز مینوشتم.
و تابهحال بیش از پنجاه عنوان کشوری در جشنوارههای مختلف کسب کردهام.
در حال حاضر تدریس و ترجمه و ویراستاری انجام میدهم.
اولین شعری که در خاطرتان نقشبست اگردرخاطرتان نقش دارد بگوئید؟
قطعاً به یاد ندارم چون از کودکی مادرم مرا با شعر بزرگ کرد و حتماً نخستین شعر را در آغوش مادرم و در ایام شیرخوارگی شنیدهام
روشنی شعرهایتان را وامدار چه کسانی هستید این ذوق و هنر را چگونه به دست آوردهاید؟
وامدار مطالعه و معلمان خوبی که داشتهام؛ و معلم هرکسی ست که کلمهای به من آموخته. در زندگی با اشخاص تأثیرگذار و الهامبخش زیادی همنشین بودهام. به نظرم دنیادیدگی و مصاحبت با انسانها بهترین راه کسب تجربه و معرفت است.
چه کتابهایی از شما به چاپ رسیده است آیا اشعارتان منحصر به همین کتابهاست؟
مجموعه نوبت بهنوبت آفتاب (نشر آرام دل) و مجموعه جمعهها هنوز خواب میبینند (نشر سپیده باوران). سکوت گفتنی (سوره مهر) گریه با ابرهای موافق (نشر جمهوری) و بهتازگی مجموعهای از نزار قبانی با ترجمه من به چاپ رسیده توسط نشر علم به نام «برایت نامی سراغ ندارم».
از نوبت بهنوبت آفتاب ” و “جمعهها هنوز خواب میبینند بگوئید ؟
نوبت بهنوبت آفتاب اولین کتابم هست که بهار ۸۹ به چاپ رسید. و شامل اشعار آیینی ست. و کتاب دیگرم با موضوعیت انتظار هست که البته در این اشعار با دیدگاه متفاوتی به انتظار نگاه کردهام. بیشتر اشعار عاشقانه هستند و حالت مذهبی بودن در آنها چندان به چشم نمیخورد. بهطورکلی از منظر عشق به انتظار توجه داشتهام.
درباره دو کتاب بعدی همصحبتی دارید؟
بله سکوت گفتنی مجموعهای از اشعار عاشقانه و اجتماعی ست که برنده جایزه پروین اعتصامی شد و همچنین نامزد قلم زرین
کتاب گریه با ابرهای موافق هم اشعار آیینی دارد که البته با دیدگاهی بسیار عاشقانه سروده شدهاند.
و اما نزار قبانی. مجموعهای که از او ترجمه کردید چطور کتابی ست؟
ببینید این کتاب شامل کوتاه سرودههای عاشقانهی این شاعر است که البته گزینش و ترجمه هر دو کار خودم بوده و برایش زیاد وقت گذاشتم. چون میخواستم یک گلچین کاملاً یکدست و عاشقانه و زیبا به دست خواننده بسپارم و خدا رو شکر به نظرم کار خوبی از آب درآمد.
به نظر شما عمر غزل به پایان نرسیده است؟
نظر شخصی من در این زمینه چندان اهمیتی ندارد! اما تا وقتی گوشی برای شنیدن غزل هست و شاعری هست که به شایستگی غزل بسراید، عمر غزل همچنان ادامه دارد.
دغدغه اصلی شما در مورد جایگاه شعر در جامعه ما چیست؟
از میراث ادبی غنی و گرانمایهای که داشتهایم دور و یا غافل نشویم. و ادبیات فاخرمان را که حاصل تلاش و دانشوری پیشینیان ماست پاس دار باشیم. و این میسر نیست مگر بامطالعهی عمیق و پرهیز از سهل انگاری در خلق آثار ادبی.
شعر دیروزیا شعر امروز؟
شعر دیروز تکیهگاه و دستمایهی همیشگی باید باشد برای شعر امروز.
بهترین شاعر ایرانی یا خارجی از دیدگاه شما؟
نمیشود انتخاب کرد؛ یعنی اصلاً عاقلانه نیست. اگر بگویم حافظ، نسبت به بزرگی کسانی چون فردوسی و خاقانی بیانصافی کردهام و یا بگویم سعدی نسبت به شیرینزبانی امثال فرخی و صائب کملطفی ست و یا حتی اگر بگویم مولانا آنوقت شرمندهی بیدل خواهم شد. نه حقیقتاً نمیتوان گفت.
به نظر شما یک شاعر خوب چه کسی است؟
کسی که سخن ماندگار بگوید. سخنی فراتر از تمام مرزهای جغرافیایی یا مذهبی یا سنتها…
یک شعر انتخابی از خودتان:
هراس من همه از خاک است اگر بهار شود بیتو
هراس من همه از دنیاست که لالهزار شود بیتو
برای گریه هراسانم که مثل یک غم بیایمان
نشستنم لب هر باران ادامهدار شود بیتو
سپس بمانم و بی آواز…نتی که گمشده در هر ساز…
سپس صدای قناری باز پر از غبار شود بیتو
چه بخت سر به گریبانی که نیستی و بهآسانی
دلم چنانکه نمیدانی به تو دچار شود بیتو
و کلام آخر
از صائب بشنویم:
با تنآسانی سخن صائب نمیآید به دست
صید معنی را کمندی به ز پیچوتاب نیست.