«اگر بزرگترین، طولانی ترین و سریعترین حرکت ها را در یک فضای خیلی کوچک داشته باشیم هنر به وجود می آید.»
براهنی، 523
شاید بر همین اساس شاعران زبردست نیز برای بیان یک حادثه معنوی و عاطفی مجموعه ای از فشرده ترین و رساترین کلمات را پیدا می کنند و در کنار هم قرار می دهند. همان،523
علاوه بر ملاحظات فوق که نقطه مشترک انواع سروده ها ست، شاعر برای سرودن یک واقعه مذهبی که از مرز مستندات و تاریخ عبور کرده و با اعتقادات مردم عجین شده است با تنگناهایی از تقدس، تاریخ و احساسات مذهبی در مقیاس میلیونی سر و کار دارد که هر مقوله خود هزار نکته باریکتر ز مو دارد. این گفتمان با یرداشتی آزاد از مقاله ” زمان و زمانه در شعر و شاعری” اثر رضا براهنی و کتاب ” تاملی در نهضت عاشورا ” از رسول جعفریان به آسیب شناسی تعداد محدودی از اشعار عاشورایی شاعران مطرح پرداخته است و از سه منظر : شاعری و کیمیاگری،عدم شعار گونگی، حرکت مافوق زمان این ابیات را بررسی کرده است، اشعار از دو سایت: موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب و پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران انتخاب شده است.نگارنده در حد بضاعت خود سعی کرده است این سطور را در یک فضای نقد منصفانه و علمی رقم بزند؛ ارادتمند همه شاعرانی است که از آنها نام برده می شود و قصد اسائه ادب به هیچ یک از بزرگواران را ندارد.
1- تفاوت شاعری و کیمیاگری
برای بیان تفاوت شاعری و کیمیا گری ابیاتی از شوریده شیرازی و مولوی در اینجا با هم مقایسه می شود:
کرده در باغ مشیرالملک مهمانی زوزوکی
هر طرف اندر خرامیدن خزوکی با خزوکی
کرده مهمانی دده رعنا کنیزان سیه را
فندقی سرها به هم بربسته چون مشکین کلوکی
آن دده مهری به صدر اندر نشسته توی مجلس
صورت وی گشته چین در چین چوچون پرچروکی
پیشخدمت گلبهار و نرگس و باجی زرافشان
پایشان تنبان سرخی دستشان قلیان کوکی…
شوریده شیرازی
شوریده در این شعر به مهمانی سیاهان در باغ مشیرالملک شیرازو آداب و رسوم و سخن گفتن آنها می پردازد، اگر چه این ابیات در شناخت اوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی روزگار خود اهمیت دارد اما این مهمانی یک واقعیت محدود در زمان خودش است، تصویرها و زبان نیز منحصر و محدود به یک زمان خاص است و قابلیت تکرارشدن در زمانه را ندارد، خواننده این شعر تنها زمانی با فضا ارتباط برقرار می کند که به آن مهمانی رفته باشد ، جشن و سیاهان و مراسمشان را از نزدیک دیده باشد وتا زمانی که آن مهمانی قابل تکرار شدن باشد این شعر نیز تاریخ مصرف دارد و قابل استفاده است اما برای مخاطب امروزی مجالی برای برقراری ارتباط وجود ندارد به گونه ای که حتی اگرمعنی کلمات نا آشنای به کار رفته در آن ، برای خواننده توضیح داده شود تنها باعث خنده او می شود و اثری از شیفتگی بر جای نمی گذارد،زیرا شاعر برای سرودن،خودش را به خطر نینداخته است، نتوانسته از مرز زبان و تصویر منجمد چند دهه پیش فراتر رود و در رگ و پوست خواننده امروزی جاری شود، اما مولوی در غزل زیر با کیمیاگری و افسونگری خاص خود ورای مرز تصویر و زبان زمان خود حرکت کرده است، و تا زمانی که انسانی در کره خاکی باشد که در طلب سرخوشی و شیفتگی است، این ابیات در زمانه جریان دارد و این تجربه نیز قابل تکرار است زیرا از مقوله جهان شمول است و برتر ازملاحظات نژاد و مذهب و قوم و ملیت، سروده شده است .
تن تن تن ز زهره ام پرده همی نوا زند
دف دف دف از این طرب پرده درد ز رقرقی
گل گل گل شکفت و من بلبل بینوا شدم
غل غل غل همی زنم در چمنش ز وق وقی
چم چم چم ز جام جم جمجمه مرا نوا
نی نی نی به دف زند کاتش عشق مطلقی…
کیمیاگری مجموعه ای از توانگریهای شاعرانه شاعر است که از انتخاب کلمه و ترکیب و انسجام آنها گرفته تا القای حس شیفتگی و جنون به خواننده و آفریدن “آنی” را در بر می گیرد.
فاضل نظری در سرودن ابیات زیربا هنر شاعری خود حادثه عاشورا را فراتر از زمان و مکان به تصویر می کشد:
نشسته سایه ای از آفتاب بر رویش
به روی شانه طوفان رهاست گیسویش
ز دور دست سواران دوباره می آیند
که بگذرند به اسبان خویش از رویش
….کسی درآن طرف دشتها نه معلوم است
کجای حادثه افتاده است بازویش…
تضاد سایه با آفتاب در مصرع اول تصویری پارادوکسی می سازد که به دلیل پیچیدگی، ذهن نمی تواند تصویر بوجود آمده را تجسم کند! ازین سردرگمی لذت می برد و دچارتوهمی رویایی می شود، در مصرع دوم گیسو باید بر روی” شانه “رها باشد تا حس رمندگی و طنازی معشوق را القا کند،اما وقتی معشوق ما یک حماسه بی منتها است لابد گیسویش باید بر روی “شانه طوفان بلا ” رها شده باشد تا شاعر بتواند اندکی از جذابیت و ابدیت و حماسه بودن بی نظیراو و دلهره خودش را به خواننده تفهیم کند! ضمیر “ش” در رویش وگیسویش به یک شخصیت ماورای زمان و مکان و یک اسطوره بر می گردد. در مصرع سوم شاعر با استفاده از قیدهای “دوباره” و “دور دست” امکان لگد کوب شدن آرمانهای امام حسین را در هر لحظه از تاریخ می رساند.در بیت سوم کلمات “حادثه” “نه معلوم” “کجا” و “آن طرف دشتها ” با القای تقدسی مبهم و بدون مرز، برای بیان جاودانگی و شکوه بی نهایت و ستودنی حضرت ابوالفضل استخدام شده است.
زبان شعر امروزی است، استعاره و تشبیه پیچیده ای در آن دیده نمی شود اما جنون و جهان بینی حسینی به آن تقدس بخشیده است . شاعر با هنر انتخاب بجای کلمات و ترکیب بهینه آنها شور حسینی و شیفتگی می آفریند و جاودانگی و شکوه واقعه کربلا را به تصویر می کشد.
این ابیات و توضیحات مقایسه شود با صدها بیتی که در ایام محرم از زبان شاعران و مداحان معمولی و عامه پسند سروده و خوانده می شود و بسیاری از آنها توسط ارگانها بر در و دیوار شهر نیز آویخته می شود تا مدرک مستندی باشد بر بی ذوقی و کم سوادی خواننده و سراینده واشاعه دهنده اش.
ابیات زیر مدتها بر زیر یکی از پل های پر تردد مرکز شهر نصب شده بود:
سماوری که در بزم حسین می جوشد
بخار رحمت آن جرم خلق می پوشد
حدیث زمزم و تسنیم و سلسبیل مگوی
بگوی حکایت مستی که چای می نوشد!
به وزن و قافیه و عناصر شعری کاری نداریم! به عدم ارتباط بخار و سماور وتسنیم و سلسبیل هم نمی پردازیم! به اینکه این فردی که چایخور قهاری است چرا باید مست باشد نیز توجهی نمی کنیم!
طبق نظرسراینده و توصیه مضمرایشان، فرد می تواند هر گناهی را مرتکب شود و بعد دست و صورت خود را شسته ، تشریف ببرد مجلس روضه امام حسین درجوار بخار رحمت سماور جوشان نشسته، چای تناول کند تا گناهانش بخشیده شود!مگریک خولی، یک شمر، یک عمر سعد برای دنیا بس نیست! و هزاران جنایتکارو بزهکارخرد و کلان تعدادشان درتاریخ ما کم است که به اسم مرثیه امام حسین، توصیه به گناهکاری به امید بخشش آن حضرت را در مجالس عزاداری و شعارهایمان ترویج می کنیم؟!
آیا امام حسین قیام کرد تا سنگری برای گناهکاران باشد؟ یا شرکت بیمه ای برای صدور مجوز به بد بودن تاسیس کرد و همه جنایتکاران را بیمه کرد تا هر چه در توان دارند، فساد کنند و بعد قطره اشکی برای او بریزند تا گناهانشان بخشیده شود؟! مطهری،ج1،ص77
طرز تفکر ضد امام حسینی و خطای شایعی که سالهاست در لباس این گونه سخنان به خورد عوام الناس داده می شود تامل برانگیز و خطرناک است.
2- عدم شعار گونگی
حجم زیادی از اشعار عاشورایی اگر چه شعارهای انسانی خوبی است و از نظر عامیانه پرانرژی تلقی می شود، شعرهای منثوری است که بیانگر محبت سراینده اش است و از زاویه غم و اندوه و مصیبت و ابتلا به قضیه نگاه کرده است اما حکایتگر عشق و شورو انقلاب درونی نیست و جهان بینی عاشقانه ندارد، آیا سطحی نگری نیست که تنها گریه کردن بر مصائب ابا عبدالله و نه ارشاد یا آگاهی یابی سیاسی را به عنوان هدف بزرگ قیام آن حضرت قلمداد کنیم ؟
شعار به همان اندازه که می تواند در اشاعه یک فرهنگ موثر باشد و باعث گسترش زمینه و اساس کار شود عوارض مخربی نیز دارد که می تواند با شیوع بیش از حد ، مخاطب را از اساس با زمینه اصلی کار بیگانه سازد و ارتباط بین بود و نمود را به کلی قطع کند.به این ابیات شعار گونه که از هنر شاعری سراینده خود نیز برخوردارند توجه فرمایید:
آن سو نگران نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود
ای تیغ پلید می شکستی ای کاش
آن حنجره بوسه گاه پیغمبر بود.
ساعد باقری
گرفت تا که به دندان ابوالفضایل مشک
به اتفاق به دندان گرفت لشکر دست
ابوالفضل زرویی نصراباد
بود لب تشنه لبهای تو صد رود فرات
رود بی تاب کنار تو عطشناک گذشت
نصرالله مردانی
فخر کنم بر فلک، ناز کنم بر ملک
ماه بنی هاشم است دلبر و دلدار من
احمد عزیزی
بازوانش مرگ را بی تاب کرد
تیغ های تشنه را سیراب کرد
کیست این ساقی که در خون پا نهاد
تیغ ها را دید و پیشانی گشاد
محمد رضا آقاسی
آن جمله چو بر زبان مولا جوشید
از نای زمانه نعره لا جوشید
تنها زگلوی اصغر شش ماهه
خون بود که در جواب بابا جوشید
سید حسن حسینی
فارغ ازرباعی شعاری فوق، سید حسن حسینی در قطعه شعر سپید زیرحق کلام را ادا کرده است، او با انتخاب کلمات روان و ساده و دمیدن روح حماسه در آنها در مخاطب شور حسینی می آفریند:
به گونه ی ماه
نامت زبانزد آسمان ها بود
و پیمان برادریت
با جبل نور
چون آیه های جهاد محکم
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات بر لبت آورد
و کنار درک تو
کوه از کمر شکست
اشاره به سخن معروف امام حسین (ع) بعد از شنیدن خبر شهادت حضرت ابوالفضل :
«الان قد انکسر ظهری»
3-حرکت مافوق زمان
کیمیا گری شاعر علاوه بر انتخاب بهینه کلمات و ترکیب بجای آنها بدون لفاظی و استفاده مشبع از آرایه های ادبی، درنوردیدن زمان را نیز شامل می شود بدین معنی که شاعر به گونه ای از فعل استفاده می کند که اثر آن از زمان خود فراتر می رود و تبدیل به یک حقیقت می شود، اثر این فعل ها در چارچوب زمان نمی گنجد و در طول زمانه جریان می یابد. یکی از ویژگی های شعرهای مذهبی که تاثیر گذاری کمی دارند این است که معنای فعل محصور به زمان فعل است و چون زمان فعل به سر رسید عمل تمام می شود به همین دلیل در زمان کوتاه پویا است ولی در طول زمانه پویا نیست از آن جایی که در ادبیات شیعی ناب و اصیل قیام امام حسین (ع) الگو و اسوه است از حالت یک واقعه در یک زمان خاص در آمده و به نوعی بی زمانی یا فرا زمانی رسیده است شاعر برای حسینی سرودن باید از وقاحت ریای زمانه و سکون آن عبور کند ، پلیدی فضای جامعه نباید به زبان او رسوخ کند و اصوات جعلی و هراسان کننده رسانه ها نباید در شعرش طنین انداز شود:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چو ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
به نظر می رسد اشعار مذهبی که فاقد این ویژگیها باشد، شعری مریض، بی رنگ و رو و بدون عشق و روح مذهب است، گویا سخنی است که برای مسابقه سروده می شود و در ازای مبلغی خوانده می شود.
وقتی محتشم کاشانی می گوید:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
درست مثل این است که واقعه عاشورا همین امسال رخ داده است در چنین شرایطی خواننده خودش را وابسته و سهام دار این واقعه می داند اینجاست که احساسات مذهبی با تاریخ عجین می شود و البته وقتی تاریخ با ادبیات و هنر آمیخته شد دیگر نمی توان انتظار داشت که تنها پای صحیح تاریخ در میان باشد استاد مطهری از تمایل مردم به افسانه سازی و اسطوره پردازی درباره سید الشهدا سخن گفته است به نظر ایشان مردم از بس علاقه مند به امام بوده اند در طول زمان خواسته اند از ایشان یک شخصیت استثنایی بسازند و این زمینه ساز دروغ های فراوانی شده است. جعفریان، ص 152
زین تشنگان هنوز به عیوق می رسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
در بیت بالا قید “هنوز” در کنارفعل مضارع “می رسد” اثرفعل را جاودان کرده است، زبان شعر ساده و شیرین و شور انگیز است، ولی اثر فعل در زمان سروده شدن و هزاران سال بعد یکی است، فعل از واقعیت زمان عبور کرده و به حقیقت فرا زمانه تبدیل شده است.
سه ویژگی ذکر شده مرز جغرافیایی دقیقی ندارد و به وضوح و ریاضی وار قابل شناسایی و توصیف نیست، یک شعرناب می تواند همه این ویژگیها را داشته باشد و داشتن یکی مانع برخورداری از دیگری نیست،می توانیم اصلی ترین شرط مذهبی سرودن را چنانکه در آداب زیارت امام حسین ع نیز آمده است، “عارفا بحقه” بدانیم یعنی بسراییم در حالیکه حق حضرت و ولایت ایشان را درک کرده و بشناسیم.قید بسیار مهمی که در روایات متعددی آمده است.جعفریان،134
منابع ومآخذ
جعفریان، رسول، تاملی در نهضت عاشورا، انتشارات مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
براهنی، رضا،طلا در مس،انتشارات زریاب، 1380
مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، انتشارات صدرا،1365
سایت: موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران
وبلاگ سید مرتضی حسینی بیدگلی