مولف کتاب «سخنگوی فرهنگ ایران» دیدگاههای دکتر اسلامی ندوشن را با مطالعه آثار او و مراودات نزدیکی که با وی داشته گرد آورده و ضمن معرفی کتابها و نظرات این نویسنده بزرگ در سخن آخر کتاب به پارهای ویژگیهای شخصیتی و مرام و منش اسلامی ندوشن نیز پرداخته است.
این روزها با درگذشت دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن بار دیگر توجه بسیاری به آثار و دیدگاههای او درباره فرهنگ و ادب جلب شده است و همزمان کتابی با عنوان «سخنگوی فرهنگ ایران» در تبیین آرا و آثار او به قلم علیاکبر جعفری ندوشن از سوی انتشارات مروارید روی پیشخوان کتابفروشیها آمده است که تقریبا چکیده نظرات و اندیشه این اندیشمند ایران و خلاصهای از آثار این نویسنده صاحب نام است.
کتاب سخنگوی فرهنگ ایران با مقدمه خواندنی در آشنایی نویسنده با شخصیت و آثار اسلامی ندوشن آغاز میشود و با روایت دست اولی از تبارشناسی خانواده و خاستگاه فکری و فرهنگی این نویسنده صاحب نام ادامه مییابد. در جایی از این مقدمه آمده است: «نیاکان دکتر اسلامی ندوشن عمدتاً از خاندان روحانیان اصیل و دهقانان قدیم ندوشن بودند؛ پدر او مهدی اسلامی معروف به «آمهدی» فرزند حاج ملانظرعلی ملقب به شیخالاسلام بود و نام خانوادگی اسلامی ندوشن نیز از همین کنیه جد پدریشان برگرفته بودند که از سوی ناصرالدینشاه قاجار به وی اعطا شده بود.»
بخش اول کتاب با عنوان «زندگی» به شرح مبسوطی از زندگی اسلامی ندوشن براساس کتاب چهار جلدی «روزها» که خاطرات دکتر اسلامی است پرداخته شده و ابعاد ناگفتهای از زندگی این دانشی مرد ایران زمین را واکاوی کرده است. در این بخش در معرفی سیر زندگی اسلامی ندوشن نویسنده با تسلط کاملی که بر کتاب «روزها» داشته و با استخدام عباراتی از این کتاب شرح موجز و گویایی از حیات علمی و فرهنگی دکتر ندوشن بدست داده است: «آن «کودک چندساله محجوبی که موهای سیاه مجعد» داشت، از آنگاهکه در آن «اطاق سهدریای رو به باغچه» چشم به جهان میگشود تا بدان روز که خاطراتش را قلمی میکرد، همواره مشتاق بود تا به دنیای وسیع ناشناختههایش راه یابد و اینگونه بود که در نگاهش کوچکترین جنبش و جهشی از تأمل بازنمیماند و گاهی زندگی و طبیعت به همان ظرافت و زیبایی که خالق هستی بر کشیده بود به تصویر درمیآورد.
قهرمان روزها آغاز زندگی را در ده، در «پهناوری بیابان، برهنگی خاک و تنهایی تپهها و خشکی رودخانه و خلوت شب و غربت ماهتاب» میگذراند، سپس همچون «پرندهای آزاد در جستوجوی هدفی نامعلوم به پرواز درمیآمد» و «هدفش شکفتن بود در حد اعلای وجود». لذا، تا حد امکان از پیمودن مجاری معمول و دست یافتن به «تعین زمان» حذر میکرد. بیشازپیش به نیروی درونی خویش متکی بود. به همین جهت از «جولان فکر و پویش خرامان آن» بیبهره نمیماند. هرگز از دغدغه جستوجوگری و روشنبینی بازنمیایستاد. گویا، سرزندگی و ماندگاری خویش را در کنجکاوی و روندگی مییافت. انتخابگر بود، اصل و قلب را بازمیشناخت، جوهر و عرض را از هم میگسلاند. از زوائد میپرهیزید، «در حواشی و فروع نمیماند». جوهر و خلاصه میطلبید. آنچه بر ذائقهاش شیرین میافتاد، پیشامدهایی بود که «شگفتگی در بر داشت و یا رو به وصول».
شاهنامهپژوهی و فردوسیشناسی اسلامی ندوشن که وجه غالب آثار ادبی اوست به درستی در دومین بخش کتاب مورد مطالعه نویسنده قرار گرفته و در آن آثار ارزشمندی چون «سرو سایه فکن»، «داستان داستانها» و زندگی و مرگ پهلوانان» و «نامه نامور» از حیث محتوی و پیامهای علمی و ادبی آنها تبیین شده است:.« نگاه حِکمی به شاهنامه را دکتر اسلامی درکتاب داستان داستانها که در نقد و تحلیل جان داری که از داستان رستم و اسفندیار ارائه میکند … او از رفتار سه چهره اصلی داستان سه تیره فکری استخراج میکرد؛ تیرهای که اسفندیار نمایندگی میکند در عین دلاوری و بلندپروازی، قربانی ساده دلی وتعصب است.
او اسفندیار را نماینده تفکری میشناخت که در طول تاریخ اصول معنی بخش زندگی را فدای جاه طلبی ناکامانه و قشریگرای خود کردهاند و گشتاسپ را نماینده تفکری میدانست که زیادهخواهی و نیرنگ را در هم میآمیزد تا حسادت، قساوت و لئامت آدمی را آشکار کند؛ اما رستم را نماینده تیره فکری اصیلی معرفی میکرد که رو به روشنایی و آبادانی و رستگاری روح و جسم بشر دارد و در برابر هیچ قدرتی، نه قدرت شاه، و نه حتی بیم لعنت آسمانی زانو نمیزند. بلکه مقابل آنچه معنی را از زندگی بشر بگیرد میایستد. این گونه فکری، آزادی و حریت آدمی را سخت پاس میدارد و ذلت و خاکساری را برنمیتابد…»
سومین بخش کتاب «سخنگوی فرهنگ ایران» به فرهنگ از نگاه اسلامی ندوشن میپردازد و مفاهیم برساخته او را چون «فرهنگ و شبه فرهنگ» و «فقر فرهنگی» و « آفرینش فرهنگی» در ذیل تحقیقی در کتابهای « فرهنگ و شبه فرهنگ»، «ایران را از یاد نبریم» و «سخنها را بشنویم » بررسی میکند و به آسیبشناسی فرهنگ عمومی ایرانیان با تاکید بر مقالات فرهنگی و اجتماعی ندوشن میپردازد . در گوشهاییژ از این بخش در روشن کردن مفهوم فرهنگ از منظر اسلامی ندوشن آمده است: «منظور وی از فرهنگ؛ کل دستاوردهای نجیبانه ملت ایران در طی قرون متمادی و آرزوهای معقول و شریفی بود که از آغاز زبان فارسی تا به امروز، در بطن هزاران کتاب برجامانده و با جنبههای فیاض و سازنده روح بشری و نیازهای امروز او سازگاری داشته است؛ و مرادش از مردم نیز صاحبخانههای اصلی این کشور بودند؛ شهروندانی که پشت کردن به آنها، کشور را به یک برهوت انسانی تبدیل میکرد و زندگی را بدون آنها از هرگونه معنی تهی میساخت.»
مفهوم ایران و ایرانشناسی بخش میانی کتاب را به خود اختصاص داده و در آن علاوه بر تبیین مفهوم ایران از منظر اسلامی ندوشن، دیدگاههای او را بر اساس بیش از 10 اثر ماندگار او که با عنوان ایران منتشر شده ذیل عناوین «ایران و غرب»، «ایران و اسلام»؛ «عرفان ایرانی» و «هویت ایرانی» بررسی شده و به اندیشه های نغز این ادیب ایران دوست اشاره رفته است: «در نظر اسلامی ندوشن، هرچند گرایش ایرانیان به عرفان و تصوف از سر ناگزیری و در واکنش به قشریگری و ایرانستیزی بود که با سقوط سلسلههای ایرانیگرای چون سامانی و صفاری و آلبویه، و ورود ترکهای غزنوی و سلجوقی تحتالحمایه خلافت بغداد پدید آمده بود اما از جهتی هم اسباب ظهور سخنگویان ممتازی چون مولانا، حافظ، سعدی، خیام و عطار و… شاهکارهای بزرگی در ادب فارسی فراهم کرد که جز با رشد و نضج در مکتب عرفانی ایران قابل ظهور نبودند.»
ادبیات که پنجمین بخش کتاب را در بر میگیرد بزرگان ادب ایران و آثار آنان را از منظر اسلامی ندوشن محور مطالعه خود قرار داده و لذا علاوه بر فردوسی، مولوی، سعدی، حافظ و خیام را بر اساس کتابها و سخنرانیها دکتر اسلامی از نظر گذرانده و حتی ناصر خسرو و نثرنویس نام آشنای ابوالفضل بیهقی نیز از نظر دور نداشته است. آنچه درباره دیدگاههای ندوشن درباره سعدی آمده در این بخش جذابیت خاصی دارد مثلا نویسنده با اشاره به یک سخنرانی دکتر اسلامی درباره سعدی میگوید: «به نظرم عشق در ادب فارسی را اسلامی ندوشن در شرح و وصفی که از سعدی دارد به وجه بدیعی تبیین میکند. وی در سخنرانی که در سال 1381 در سلسله نشستهای ادبی موسسه شهرکتاب داشت و درباره سعدی سخن میگفت در جستجوی مبانی تاریخی و جغرافیایی و اقلیمی که در این سرزمین اینچنین به فراخناکی و ظرافت مفهوم عشق انجامیده به خشکی و کم آبی که دائما مورد ابتلای مردم ایران بوده اشاره داشت که موجب شده تا مفاهیم مهجوری، تنهایی، دوری و فراق و سراب و… در ادبیات این سرزمین راه یابد و سپس در جستجوی آب، تمهیدات و تدابیر کاریز کاوانه با توسل به آسمان و الهههای آب چون آناهیتا همراه شود که با آمدن اسلام به یکی از معشوقههای آرمانی پرسوز و فراق غزلهای فارسی بدل شده که حاکی از یک نیاز علیالدوام در یک سرزمین خشک است.»
در ادامه این بخش گزارشی از دیدگاههای ندوشن درباره نیما و هدایت در دوره معاصر نیز آمده است و نظرات این نویسنده بزرگ درباره این مشاهیر ادبی را که سابقه دوستی و مراودات ادبی با آنان داشته به نحو شایستهای انعکاس مییابد و حتی از داوری اسلامی ندوشن درباره جلال آل احمد و پارهای سخنگویان دیگر معاصر نیز در نمیگذرد که به نوبه خود در خور توجه است.
بخشهای آخر کتاب «سخنگوی فرهنگ ایران» به سفرنامههای اسلامی ندوشن میپردازد و سپس مجلهنگاری و مقالهنویسی وی را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. شرح و وصفی که نویسنده از سفرنامههای ندوشن به کشورهای آمریکا، روسیه و چین به دست میدهد حاوی دیدگاههای بدیعی درباره مبانی و آثار نظامهای سرمایهداری و سوسیالیستی در قرن بیستم است و میتواند به تحلیلهای واقعبینانه از این کشورها و نظام حاکم بر آنها بینجامد.
مثلا در بخش معرفی سفرنامه چین آمده است: «در بخش پایانی کتاب کارنامه سفر چین با عنوان «انسان نو چین» تصویری که اسلامی ندوشن از انسان در چین مائوئیسم ترسیم میکرد موجودی مادی اندیش، ابزار منش و جمعگرا بود که از تفنن، تخیل و تفرد به کلی دور میماند. البته او هریک از این ویژگیهای دیکته شده ایدئولوژی حاکم بر جامعه سوسیالیستی چین را به نقد و نظر میکشید و میگفت؛ حتی از دیدگاه مادی، برای انسان هدفی در زندگی منظور است که میتوان تکامل نفسانی دانست، یعنی گسترش وجود و این گستردگی نخست از طریق کیفیت مواهب مادی است و سپس از جانب عواملی که در عالم معنی جای میگیرند.»
مولف کتاب «سخنگوی فرهنگ ایران» دیدگاههای دکتر اسلامی ندوشن را با مطالعه آثار او و مراودات نزدیکی که با وی داشته گرد آورده و ضمن معرفی کتابها و نظرات این نویسنده در سخن آخر کتاب به پارهای ویژگیهای شخصیتی و مرام و منش اسلامی ندوشن نیز پرداخته است و قدرشناسانه از نقش تاثیر گذار او در زندگی فکری خود و جوانانی که با این نویسنده تاثیرگذار آشنایی داشتند. کتاب با فهرست موضوعی مجموعه آثار ندوشن پایان مییابد و گویا با وجود این بخش نویسنده ضرورتی در ارایه فهرست منابعی که در زیرنویس صفحات کتاب بدان اشاره کرده ندیده است.
دکتر علیاکبر جعفری ندوشن استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه یزد است که با بیش از دهها مقاله و کتاب و صدها یادداشت و جستارهای فرهنگی و ادبی که در نشریات منتشر شده است از صاحب قلمان آتیهدار کشور محسوب میشود. او در زمینه حقوق اساسی، حقوق آب و حقوق مالی و اقتصادی صاحب نظر است و تالیفات در خور توجهای هم در قالب مقاله و کتاب منتشر کرده که از منابع علمی این رشتههای حقوقی است. اما همچون استادان مرادگونهاش محمدعلی اسلامی و محمدعلی موحد حقوقدانی است که به حوزه تاریخ و ادبیات ایران نیز دلبستگی زیادی دارد که موجب طبع آزمایی و انتشار آثار چندی از وی شده است و خوش قریحگی وی را عیان کرده است.
جعفری ندوشن در آخرین تجربه قلمی خود به سراغ تبیین آثار و آرای دکتر اسلامی ندوشن رفته است و بهواسطه مراودات نزدیکی که با این نویسنده صاحب نام داشته است توانسته در قالبی روایی -تحقیقی گزارشی متقن و بدیع از دیدگاههای اسلامی ندوشن بهدست دهد. وی در بخشهای مختلف این کتاب ساحتهای گوناگونی از حیات فرهنگی و ادبی دکتر اسلامی را کاویده و لب لباب آثار وی را بیان کرده است.
جعفری ندوشن از دهه ۸۰ تاکنون مقالات و یادداشتهای متعددی درباره آثار و دیدگاههای اسلامی ندوشن در جشننامهها و مجلات و روزنامه منتشر کرده و وجوه گوناگونی از شخصیت و آثار دکتر اسلامی بررسی کرده ولی اکنون صورت جامعی از این آرا و آثار استاد را در کتاب «سخنگوی فرهنگ ایران» به دست داده است که برای آشنایی با دیدگاههای دکتر اسلامی ندوشن مفید و آموزنده است.
کتاب «سخنگوی فرهنگ ایران» در 182 صفحه در قطع رقعی و قیمت 54 هزار تومان از سوی انتشارات مروارید در فرودین 1401 منتشر شده است.