طاهره نوری
متولد : ۱۳۷۷ میبد
محل سکونت: اردکان
تحصیلات: لیسانس روان شناسی
مجموعه شعر ” ازقلمافتاده” از ایشان توسط انتشارات فصل پنجم به چاپ رسیده است .
از اوست :
۱
چون باد، بیسامانم و هر جا وطن دارم
مردم نمیفهمند دردی را که من دارم
این چشمهای خسته هرگز برنمیتابند
میلِ شدیدی را که به باران زدن دارم
زندانیاند اینجا تمامِ ریشهها در خاک
شوقِ سفر در جان و پایی از گَوَن دارم
میترسم از گرگی که در صحرا کمین کرده
از لکهٔ خونی که روی پیرهن دارم
قلبم در اندوهِ گلوگیری شناور ماند
نیلوفر پژمردهای رو لَجَن دارم
وقتیکه اینجا حنجره در حنجره گنگاند
میماسد این حرفی که من هم در ذهن دارم
از پیش، قبرِ هرکسی را میکنند اینجا
من نیز قبرِ کندهای از گورکن دارم
۲
گذشتهایم از اندوه و عیشِ مختصرش
که زندگی نمیارزد به رنج و دردسرش
فقط که ریشهٔ ما را نمیکَند از جا
به شاخههای شما نیز میخورد تبرش
خدا من و تو و او را نشست و قالب زد
برای اینکه ببالد به خلقتِ بشرش
چقدر آدم از او چوب بیصدا خورده
طبیعی است که چیزی نماند از اثرش
نمیشود که از این کورهراه برگردد
خراب کرده پلی را که بوده پشت سرش
سلام حضرت هجرت، مرا ببر با خود
که زندگانیِ اینگونه آه، بر پدرش …
۳
من مجرمم مسبب این ازدحامها
زیر سر من است تمام قیامها
اینجا به بیگناهی ما گیر میدهند
آنجا حلال میشود از دم، حرامها
بیهوده نیست شیخ، مرید مُحرم است
نان است در شهادت بعضی امامها
یکعمر، پلهٔ هدفِ دیگران شدیم
هرچند در برابر ما نرد بامها
هرگز سلام گرگ نبوده ست بیطمع
گاهی درست نیست جواب سلامها
گفتند بیعدالتی از شهر میرود
گوش عوام پرشده از این کلامها
دنیا نمایشی است بنام دوندگی
ما نقش اول همهٔ این نمایشها
شاید که آخرش بروم خودکشی کنم
در انتظار آمدنم پشتبامها
این شعر در میانه به اتمام میرسد
من دفترم پر است از این ناتمامها