متولد ۱۳۷۲ میبد
وی سرودن شعر را از مقطع راهنمایی شروع کرد و از همان سالها در برخی از جشنوارههای استانی و کشوریِ دانشآموزی و دانشجویی برگزیده شد. وی دارای کارشناسیِ علوم تربیتی از دانشگاه فرهنگیان یزد و دانشجوی کارشناسی ارشدِ ادبیات است و این روزها در دنیای شیرینِ بچهها مشغول به شغل آموزگاری ست.
از اوست:
۱
شبیه خاطرهی کهنهای ترکدارم
و روی زخم عمیق دلم نمکدارم
مرا به مرهمی از بوسه هات دعوت کن
به نسخههای طبیبان شهر شک دارم
هنوز باخبرم از تو، گوشهی شالم
به وسعت همهی شهر، قاصدک دارم
مرا صدا بزن آهسته تا نگاه کنی
درون سینهام انبوه شاپرک دارم
تمام دلخوشیم از تمام زندگی است
همینکه با تو یکی عکس مشترک دارم…
۲
مانند واژه واژهی یک متن آشنا
هرلحظه در خیال منی، از برم تو را
مست است از تکرر نامت جهان من
حتی مداد و دفتر و پرگار و گونیا
آهسته راه میروی انگار پا به پام
توی حیاط، بین هیاهوی بچهها
وقتیکه چای میخورم اینجا نشستهای
هر زنگ در کنار من، آرام و بیصدا
میبوسیام که خستگیام را به درکنی
هرروز زنگ خانه، نفسگیر و بیهوا
دلتنگی تو سمّ خطرناک و مهلکی ست
یکعمر، قطرهقطره، مرا کرده مبتلا
دیوانهام اگر نکند، روزی عاقبت
یا می کُشد مرا و یا می کُشد مرا…
۳
ای عطر خندههای تو هم عطر سیبها
من ماندهام و معرکهای از رقیبها
هی ذرهذره آه و هی تکهتکه درد
افتادهاند از نفس حتی طبیبها
دنیا بدون نام تو یک بغض کهنه است
در ازدحام دوزوکلکها فریبها
تو آیه آیه نوری و من خواندهام چقدر
هر شب برای خاطرت امن یجیب ها
برگرد خاطرات تو در ناکجای عشق
یک روز میکشند مرا بر صلیبها
.
.
.
من فکر میکنم که زمین جاذبه نداشت
اصلاً به اعتبار نگاه تو سیبها ….