متولد ۱۳۶۴ شهرستان اردکان
دارای مدرک لیسانس
مربی فرهنگی کانون پرورش فکری
ازاوست:
۱
وحشی ترین ستاره دنیاست، چشم تو
بی رحم و شاعرانه و زیباست، چشم تو
تعظیم کرده ماه به چشمان روشنت
با نقره های اشک، چو دریاست، چشم تو
زیباست از کنار تو آرام رد شدن
اثبات اینکه دختر رویاست، چشم تو
میچینم از نگاه تو یک دسته رازقی
در عین سادگی، چه فریباست، چشم تو
از راه دور دیدمت امروز و صد عجب
از هر لحاظ و زاویه گیراست، چشم تو
آویختم به شاخه ی رویا و خاطره
یک قاب عکس ساده که تنهاست چشم تو
در حسرتم که صید غزلهای من شوی
آهو ترین رمیدهٔ صحراست، چشم تو
2
من باتو گرم گفت و گو، اما خیالی
بی دغدغه، بی های و هو، اما خیالی
اینجا کنار بارش باران نشستم
می بینمت در روبرو، اما خیالی
پر میکنم فنجان چایت را به گرمی
چای هل خوش رنگ و بو، اما خیالی
دست من و دستان تو پیوند خورده
تعبیر شد یک آرزو، اما خیالی
می گویم از دلتنگیم وقتی نباشی
با غصه هایم مو به مو، اما خیالی
آواز می خوانی برایم عاشقانه
با شعر تلخ مرگ قو، اما خیالی
رَعدی تمام فکر هایم را به هم زد
جا مانده رَدِّ عطر او، اما خیالی
3
آتش بزن تمام مرا با اشارهای
جز سوختن به پای تو دیگر چه چارهای؟
در هر غزل که فال گرفتم به یاد تو
جز دوری و فراق، نبود استعارهای!
آنقدر دور و غافلی از من که ظاهراً
در سرنوشت و طالع من هیچ کاره ای.
کامل نشد بدون تو این سرنوشت من
جا مانده در سیاهی چشمت، ستارهای
با زهر خنده یکسره کن کار را که نیست
در کار خیر حاجت هیچ استخاره ای!