متولد ۱۳۵۲ روستای عبدالله تفت. ساکن یزد
دارای مدرک دیپلم
مجموعه شعر ” نازیهای پیدرپی” از ایشان به چاپ رسیده است
از اوست:
۱
من از پسکوچههای خلوت بیداد برگشتم
بدون یک تبسم، یا کمی امداد برگشتم
از آن راهی که بااحساس و با وسواس طی کردم
شبی با آهوافسوس و غم و فریاد برگشتم
شما از من چه میدانید؟ تنها عشق میداند
که دارایی من از دست من افتاد، برگشتم
من از این رود تا آن رود، از این جوی تا آن جوی
به سمت مرگ خود چون ماهی آزاد برگشتم
نمیدانستم این درد استخوان سوز است و آدم کش
رها کردم خودم را، هر چه بادا باد، برگشتم
برای همت فرهاد کوه بیستون سهل است
ولی با این دروغ خانمان بر باد برگشتم
مرا از قصه بیرون کرد سرتاپا شدم آتش
من از خودسوزی سنگیندلی شیاد برگشتم
خودم را میفریبم مینویسم دوستش دارم
خودم ایداد، میدانم که ای بیداد برگشتم
۲
همه از زیر سرفاصله برمیخیزد
گاهگاهی اگر از دل گله برمیخیزد
آه را خاصیتی هست که در آهن نیست
بیشتر وقت سحر زلزله برمیخیزد
بمطمئنم که به چشم تو نظر دوخته است
وقتی از سمت خدا هلهله برمیخیزد
بنشین لحظهایای ماه و ببین پست سرت
چقدر عاشق کمحوصله برمیخیزد
به گمانم که فقط دود دل مجنون است
هر عباری عقب قافله برمیخیزد
فرق بین من و ققنوس همین است همین
که ز خاکستر من چلچله برمیخیزد