
آخرین اشعار شاعران یزد
تو را در خواب می بینم
اگرچه شادم امّا از دل خونت نسب دارمکه پشت هر دعای خیر، آهی زیر لب دارم تو را در خواب می بینم که در آغوش
اگرچه شادم امّا از دل خونت نسب دارمکه پشت هر دعای خیر، آهی زیر لب دارم تو را در خواب می بینم که در آغوش
وقتی که تنها می شوم دریا نمی چسبدگشت و گذار اطراف ساحل ها نمی چسبد یک دوستت دارم بگو، شیرین شود کامملیمو که چاقو می
متولد ۱۳۶۹ شهرستان خاتمکارشناس ارشد حسابداریآثار مشترک کتابهای:“بر بال واژههای ۲” و صهبای نرگس “وی درزمینهٔ ترانه با برخی خوانندگان کشوری همکاری داشته است. از اوست: