زهرا کلاته

زهرا کلاته
متولد ۱۳۵۹ یزد
شاعر و ترانه‌سرا، کارشناسی علوم تربیتی
آثار منتشرشده در قالب کتاب:
مجموعه ترانه برای تو می‌نویسم
مجموعه ترانه گلادیاتور
قصهٔ کودک هتل موش‌ها
مجموعه شعر کودک مسافران مهتاب
شعر کودک بنام مسجد
شعر کودک انتظار

آثار موسیقایی:
سرایندهٔ سرود رسمی موسسهٔ پیشگامان کویر یزد
سرایندهٔ سرود رسمی مدرسهٔ ماندگار ایرانشهر
سرایندهٔ سرود کانون پرورش فکری و هنری کودکان و نوجوانان استان یزد
سرایندهٔ سرود رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی یزدان مهر
سراینده سرود رسمی مجتمع جامعه اسلامی (مجتمع حضرت سیدالشهدا)
سراینده ترانهٔ گرامیداشت جناب دکتر مرتاض پزشک حاذق و خیر مدرسه‌ساز
سرایندهٔ سرود رسمی مرکز خیریه خانهٔ سبز
سراینده بخش اعظم اشعار مجموعه آموزشی گروه پیش‌دبستانی مجتمع حضرت سیدالشهدا
سرایندهٔ ترانهٔ تیتراژ:
فیلم سینمایی شیفتگی» به کارگردانی علی زمانی عصمتی
سریال دختران حوا به کارگردانی حسین سهیلی زاده
مجموعهٔ شب کوک
برنامهٔ ویتامین ث
برنامهٔ صبح یزد
برنامهٔ شب مهتابی یزد
حضور در جُنگ‌های متعدد موسیقی
و ارائه تک ترک‌های متعدد با خوانندگان صاحب‌نام کشور ازجمله: استاد حسین خواجه امیری (ایرج)، رضا صادقی، رضا رویگری، حمید عسگری، امید حجت، مرحوم بهنام صفوی، فریدون اسرایی، مهدی یغمایی، کوروش مقیمی، پاکان شیرازیانی، افشین سپهر، امیرعلی زمانیان و…
و خواننده‌های استان یزد: حمید خالویی، ارسلان عطارها، امیر گرجی پور، سعید رحمتی راد، ابوالفضل مسعودی، نوید نقش، معین رحیمی، علی باز زاده

از اوست:

۱
این هوا می‌طلبد سمت توراهی بشوم
باز در برکهٔ چشمان تو ماهی بشوم
این هوا می‌طلبد هرچه نباید، بکنم
دل به دریا بزنم هرچه خوشاید، بکنم
در هوای تو هوایی شدنم می‌چسبد
فکر آغوش تو حتی، به تنم می‌چسبد
دست در دست‌تو بودن هیجان‌انگیز است
هر نفس مست تو بودن هیجان‌انگیز است
نکند عطر تو را باد به هر سو ببرد
نگرانم کسی از راز دلم بو ببرد
نگرانم نکند اهل نماندن باشی
مُرده باشم که تو دردانهٔ جز من باشی.

۲
آمدی روح مرا جسم تو تسخیر کند
همهٔ فکر مرا فکر تو درگیر کند
بی‌گمان آمده‌ای کار به دستم بدهی
تا به دامان دلت پای دلم گیر کند

بهتر از این چه که تو سهم من از دنیایی
کرده چشمان تو این معجزه را زویایی
نه توان وصف تو نکرد و نه به کس مانندت
خوش تراشیده تو را خالق این زیبایی

عشق ای وحشتِ زیبایِ دلِ خوش‌بینم
ناز شصتت که دلم بردی و راحت دینم
ناز شصتت که خیالات تو فرهادم کرد
جان ناقابل من پیشکشت، شیرینم

نکند فکر تو دست از سر من بردارد
من همانم که تو را دوست‌تر از جان دارد
دل من هیچ کجا بند نمانده اما
قدرت جاذبهٔ تو نگهم می‌دارد

عشق ای خانه‌ات آباد، تو تقدیر منی
باب میل دل دیوانهٔ ِ تغییر منی
خوب یا بد! دل کم‌حوصله‌ام رد داده
تشنه‌ام بشنوم این را که تو پیگیر منی
۳

از این آشفتگی‌ها ترس دارم
از اینکه حرف تو تغییرمی دی
نمی تونی سر حرفت بمونی
فقط دائم به آدم گیرمی دی

به هر چی من بگم ‌بدبینی اما
خودت هرچی بخوای باید که باشه
با این‌شک کردنای بی‌دلیلت
داره این رابطه از هم می پاشه

بااینکه حالمو می‌گیری اما
غرور لعنتیتو دوست دارم
روانیم می‌کنی با زهر حرفات
ولی هر جور شده طاقت میارم

نمی خوام اون کسی باشم که میره
نمی خوام حرف خاص و عام باشم
نمی دونی چقد تشویش دارم
می‌ترسم عشق نافرجام باشم

برای هرکی حالم رو ندونه
قضاوت کردن آسونه همیشه
تظاهر می‌کنم آرومم اما
خودآزاری از این بدتر نمیشه