نازنین دهقان پور
متولد اردیبهشت ۱۳۸۰
دانشجوی گرافیک
از اوست: ۱ فکر کن به گنجشکی که بر فراز شاخههای زیتون به انتظار خورشید نشسته است به برگهای خشکی که چشمانتظار رویش دوبارهاند به خیال پرنور نارنج که بوسههای بهار را در خویش مرور میکند. به پرواز قاصدکهایی که سوی فرداهای دور میروند فکر کن آنگاه جادویی که از سر دیوار میگذرد را باور خواهی کرد و نهنگهای خوشیمن شادی که در اقیانوس بیداریات شناورند را خواهی دید با تو ازگلهای انار خواهم گفت بر گونههایت ماهی سرخی خواهم کشید و از اقیانوسهایی که در سرانگشتانت جریان دارند پرده خواهم گشود اعجاز زمزمهی خورشید و درخت را میشنوی؟! ۲ در من جوانههای توت در من شاخههای نارس انار و لکهی آبی روشنی منسوب به آسمان. من مادر خردسال هزار پروانهام بر شاخههای سوختهام هر صبح پیلههای ابریشم تازه میروید و شعلههای مؤنث و نادر حیات پرواز سرخ کفشدوزکها را میان رگهایم متورم میکند من جریان دارم و نور از گونههای روشنم میگذرد نامت را به من بگو که بر جراحت شانههایت نوشتهای در ما تودهای از ابدیت شناور است که جادوگری صبور در آن ما را خویش یکدیگر خواهد کرد. ۳ سکوت خانهای است پر از واژههای نابینای مطرود از الفت تمام نغمهها که سینه هرکدام طاقچهای ست و بر آن کاغذی که مدام فریاد میزند مرا بخوان منان فریاد مفردم که در وضوح هیچ جملهای معنا نشد و لبریزم از وجوه ناجور پنهانی مرا پوشیده بخوان مرا بخوان