
آخرین اشعار شاعران یزد
در من نشستی و جانم به لب رسید
کی از تو غافلم که دل از ما بریدهای ای مونس دلم تو همان نور دیدهای از آن زمان که جادوی چشم تو دیدهام جز
کی از تو غافلم که دل از ما بریدهای ای مونس دلم تو همان نور دیدهای از آن زمان که جادوی چشم تو دیدهام جز